محل تبلیغات شما

خاطرات سرو قامتان ، سفر به دیار شهدای نصف‌جهان

   ۱۳۹۹/۰۷/۲۶

اینجا گلستان شهدای اصفهان؛‌ تمام لحظه‌ها عطر شهدا را گرفته است- اخبار  استانها تسنیم - Tasnim


نماز را که خواندیم رهسپار نجف‌آباد شدیم.
نجف آباد؛ شهر شهید بی‌سر حرم
در نجف‌آباد به زیارت امام‌زادگان شهر و شهدا و مزار پاک شهدای مدافع حرم رفتیم تا ارادت خود را به ساحت مقدس این عزیزان اعلام کنیم. مزار مطهر شهیدی را زیارت کردیم که در نحوه شهادت هم به مولایش حسین علیه‌السلام اقتدا کرد و با شهادتش غوغایی به پا. شهیدی که مظلومانه و با دستانی بسته، اما با صلابت و یقین به راهش، به شهادت رسید. شهید محسن حججی. همان جوان بسیجی که با نگاه آخرش دل هزاران جوان را به بند کشید تا از بند دنیا رها شوند. این را خودم در مراسم بی‌مثال تشییع پیکر بی‌سرش، در تهران دیدم. دیدم که چگونه جوانان را، با هر ظاهری، از راه‌های دور و نزدیک به دنبال خود کشانده. دیدم که چگونه دل‌هایشان را زیر و رو کرده و چشمانشان را ‌اشکباران. آری خلوص شهید حججی بود که دل‌های خفته را بیدار کرد، او سند مظلومیت شهدای مدافع حرم، و وحشی‌گری دنیای کفر و استکبار شد
ای کاش سه دختر داشتم و.
پس از گار شهدا راهی منزل شهید مدافع حرم، موسی جمشیدیان در محله قله سفید گلدشت نجف‌آباد شدیم. شب شهادت دردانه اباعبدالله‌الحسین بود و نسیم خوش زیارت مولایمان حسین علیه‌السلام، فضای خانه را عطرآگین کرده بود. نوای السلام‌علیک یااباعبدالله را زمانی که رسیدیم زمزمه می‌کردند. ما هم دست ادب بر سینه گذاشتیم و قبل از سلام به صاحب‌خانه به صاحب مجلس ادای احترام کردیم. و چه زیبا جوابمان را با دریافت تحفه‌ای متبرک از بارگاه آقا امام حسین(ع) دریافت کردیم.
بعد از زیارت عاشورا از همسر شهید خواستیم از شهید جمشیدیان برایمان بگوید و او همسرش را این‌گونه توصیف کرد: خوش‌خلق و متین و خنده‌رو بود. همّ و غمش زمینه‌سازی برای ظهور بود. ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها داشت و می‌گفت: دوست دارم خدا به من سه دختر بدهد و در اسم هر سه از نام فاطمه استفاده کنم. دخترمان را خیلی دوست داشت. او را بغل می‌کرد، بو می‌کرد و می‌گفت: تو فاطمه من هستی.»
من مهر و پلاک سپاه هستم
از آنجا به شهرک قدر نجف‌آباد، منزل شهید علیرضا نوری رفتیم. شهیدی خوش‌اخلاق و خوش‌رو که همیشه لبخند به لب داشت، طوری که بعد از شهادتش همه از این خصلت او می‌گفتند. بخشنده بود و بیزار از غیبت و دروغ.
همسرش می‌گوید: روز خواستگاری پلاک سپاه بر گردن داشت و رو به من کرد و گفت: من مهر و پلاک سپاه هستم‌ و قبل از اینکه با شما عقد کنم با سپاه عقد کردم. سپاه یعنی جبهه، یعنی جهاد و ان‌شاءالله این زندگی ختم به شهادت شود. علیرضا طوری رفتار می‌کرد که مطمئن بودم شهید می‌شود.»
در منزل نخستین شهید مدافع حرم اصفهان
 حسن ختام دومین روز سفرمان، نشستن بر سر سفره کرامت نخستین شهید مدافع حرم اصفهان، شهید روح‌الله کافی‌زاده در محله قله‌سفید نجف‌آباد بود. تا ساعت دو نیمه‌شب مهمان خانواده شهید بودیم و از مهربانی و مهمان نوازی خالصانه‌شان بهره‌مند شدیم.
روز سوم سفر؛ شاید شهید شوم
در روز سوم سفر بر اساس برنامه‌ای که امیر قاسم خاموشی‌ ترتیب داده بود، از خانواده‌های خلبانان شهید و نیز شهدای مدافع حرم ارتش و سپاه دعوت و فرصتی شد که در محل اسکان مجموعه پرواز هوانیروز، با آنها به گفت‌و‌گو بپردازم از جمله شهید مدافع حرم محمد مرادی، شهید مدافع حرم حسین آقادادی، سرتیپ خلبان شهید رسول عابدیان، شهید مدافع حرم موسی کاظمی. سرتیپ خلبان شهید مسعود خاجوی که در ادامه بخش کوتاهی از این گفت‌و‌گوها را می‌خوانیم.
با پدر و مادر شهید مدافع حرم محمد مرادی، نخستین شهید مدافع حرم ارتش در استان اصفهان صحبت کردم. شهیدی که سه روز قبل از شهادت در دفترچه خاطرات خود می‌نویسد من احساس می‌کنم حضرت زینب(س) عنایت خاصی به من دارد شاید شهید شوم. او روز 29 شهریور 59 قدم به این دنیا گذاشت و روز 10 مرداد 95 به آسمان پرواز کرد. از شهید دو فرزند به نام‌های علی‌اکبر و اباالفضل به یادگار مانده است.
با همسر شهید مدافع حرم حسین آقادادی صحبت کردم. شهیدی که برادر بزرگش اکبر در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید، آن زمان حسین تنها 8 سال داشت و با این وجود تصمیم گرفت در مسیر برادر که همان خط ولایت است قدم بگذارد. همسر شهید در رابطه با وی می‌گوید: حسین آقا، به حجاب تأکید بسیار داشت.
 او سپاه را به‌دلیل بار معنوی‌اش انتخاب کرد و در ابتدای ورود در یگان گروه مهندسی 40 صاحب‌امان(عج) شروع به کار کرد. قسمتی که حسین آقا خدمت می‌کرد سختی‌های خودش را داشت و به واسطه شغلش زیاد به مأموریت می‌رفت؛ ولی به‌دلیل اینکه هر دو عاشق سپاه بودیم، همه این سختی‌ها برایمان شیرین بود و این آرامش را خدا به ما هدیه کرد. زندگی و طرز رفتارش برای رسیدن به شهادت بود. تک تک نفس‌هایش در زندگی برای خدا خلاصه می‌شد و برای شهادت زندگی می‌کرد. او از 15 سالگی با تأکید پدر مرحومش، نماز شب می‌خواند و به یاد ندارم نماز شبش ‌ترک شده باشد. تأکید بسیار به نماز جماعت و نماز اول وقت داشت و زیارت عاشورای بعد از نماز صبحش را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد.»
تیزپروازی که خلبانی برایش از دوچرخه‌سواری آسان‌تر بود
شهید سرتیپ خلبان رسول عابدیان روز سوم فروردین 1349 در شهر اصفهان متولد شد. از کودکی علاقه فراوانی به پرواز و هلیکوپتر داشت به طوری که هر روز پس از پایان مدرسه به جلوی درب هوانیروز می‌رفت و به نظاره پرواز پرندگان آهنین می‌پرداخت. پس از پایان دوره دبیرستان وارد دانشگاه افسری شد و پس از آن به اصفهان بازگشت و به استخدام هوانیروز این استان درآمد.
یکی از همرزمان این شهید عزیز می‌گفت: تاکنون خلبانی مانند جناب سرهنگ ندیده بودم. خلبانی هلیکوپتر برایش از دوچرخه‌سواری آسان‌تر بود.»
زندگی عاشقانه و بی‌تابی دختران شهید
با همسر شهید مدافع حرم موسی کاظمی ‌که صحبت ‌کردم و از دلتنگی‌هایش گفت، از سختی‌های زندگی بدون همسر مهربانش، از بی‌تابی دخترانش، از غصه‌های دنیا که هنگام شهادت پدر تنها 7 سال داشته و نازنین‌زینب که هیچ‌گاه پدر را ندیده: همسرم سه بار به سوریه اعزام شد و بار سوم یعنی شهریور سال 1393 به شهادت رسید. او اولین شهید شهرستان یزدان‌شهر و سومین شهید لشکر 8 نجف است. اعتقادات آقاموسی عمیق و قلبی بود و من را هم با خودش همراه می‌کرد. عاشق دعای کمیل بود و هنگام خواندن دعا مثل ابر بهار‌گریه می‌کرد و الهی العفو می‌گفت. آقاموسی در قبال کار و زندگی‌اش خیلی وظیفه‌شناس بود. در سوریه که بود روزی سه بار با هم صحبت می‌کردیم و یک‌جوری تماس می‌گرفت که من فکر می‌کردم ایران است.»
شهید خوشنام هوانیروز ارتش
با نوجوان مصمم و آینده‌دار، سبحان خاجوی فرزند شهید سرتیپ خلبان مسعود خاجوی ‌که صحبت می‌کردم او هم از پدر شهیدش برایم گفت.
اخلاق نیکو، ایمان و تعهد، شجاعت افسری و خلبانی شهید خاجوی، از او فرمانده خوشنامی‌ ساخته بود که ناوگان تحت فرمان وی، در آماده به‌کاری و انجام مأموریت‌ها زبانزد بود.
شهید سرتیپ خلبان مسعود خاجوی، در طول سال‌های پروازی در خدمت به مردم سیستان و بلوچستان، در زله کرمان و بم و زرند، در عملیات اکتشاف نفت وگاز در خوزستان و بوشهر، در سانحه هوایی یاسوج، در خدمت به مردم محروم چهارمحال و بختیاری و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد، صحنه‌هایی بی‌بدیل از عشق و ایثار را آفرید و از جان و دل، به ملت ایران هدیه کرد. او سرانجام در 13 اسفند سال 97 در حالی که برای خدمت و امدادرسانی به مردم چهارمحال و بختیاری به پرواز در آمده بود، براثر سانحه هوایی جاودانه شد و به شهادت رسید.
طلایه‌دار پرواز با بالگرد جنگنده کبرا
با فرزندان استاد مرحوم سرهنگ خلبان حاج غلامحسن ساعد، همرزم شهید چمران و صیاد شیرازی و هم پرواز شهید شیرودی و کشوری صحبت کردم. آنها از پدرشان که رکورددار بیشترین پرواز با بالگرد جنگنده کبرا و حماسه‌ساز خوشنام سال‌های دفاع مقدس است برایم گفتند. هم او که در عملیات‌های مختلف نظیر مرصاد، نصر، آزادسازی نفت‌شهر، میمک، نوسود، پاوه، صالح‌آباد، سردشت و مریوان و همچنین اسکورت ستون نیروهای خودی در غرب کشور، حضوری موثر داشت و در امور خیر و فرهنگی نیز پیشگام و از اعضای هیئت امنای مسجد المهدی شهرک قدس اصفهان بود.
 دیدن اسناد و تصاویر حماسه‌سازی‌های استاد ساعد آنچنان مرا به وجد و ستایش واداشت که جز ابراز احساس غرور و شادی از داشتن چنین قهرمانانی در کشورم چیزی نتوانستم بگویم. شایسته است وصف خدمات ماندگار استاد را در یک گزارش مستقل برایتان بنویسم.
باغ‌موزه دفاع مقدس اصفهان
بعد از دیدار با خانواده‌های شهدا، به پیشنهاد مجید اسحاقیان راهی باغ موزه دفاع مقدس اصفهان شدیم. آقای اسحاقیان در راه، از این مکان برایمان گفت: باغ‌موزه در مساحتی بالغ بر 8 هزار متر مربع ساخته و در سال 96 افتتاح شده است و در جوار مجموعه تفریحی باغ قدیر اصفهان قرار دارد که محلی برای نمایش برخی از تجهیزات و ادوات جنگی نظیر تکه‌های هواپیمای متلاشی شده عراقی توسط رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس است.
گرم صحبت بودیم که چشمم به ادوات جنگی افتاد و این حکایت از رسیدن به باغ‌موزه را داشت. در محوطه بیرونی باغ‌موزه، نمایشگاهی از تجهیزاتی که در  دوران دفاع مقدس از دشمن غنیمت گرفته شده بود و قسمتی که به‌صورت منطقه عملیاتی، شبیه‌سازی شده بود. در این قسمت از رسته‌های مختلف جنگ نوین گرفته تا تدارکات، توپخانه، موشک، بخش زرهی، ادوات، پیاده و میدان‌مین و موانع شبیه‌سازی شده بود که توجه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کرد.
به عبارت دیگر در این مکان تقریبا همه نهاد‌های نظامی و انقلابی و دولتی غرفه داشتند. پایگاه چهارم هوانیروز و پایگاه هشتم شکاری با هم و در یک غرفه بزرگ عملکرد گذشته‌هایشان را به نمایش گذاشته بودند و بخشی از توانمندی‌هایشان را در قالب تصاویر و فیلم به بازدیدکنندگان ارائه می‌کردند.
ماکت‌های بالگرد‌های هوانیروز و هواپیماهای نیروی هوایی را به زیبایی در مقابل تصاویر خلبانان شهید سرافراز هوانیروز چیده بودند. تصاویر خدماتشان در بحران‌ها و حماسه‌هایشان در نبرد‌ها، چشم نواز بود.
 تصاویر موشک‌های برد بلند شفق و دوربین‌های تاکتیکی دید در شب و بالگرد‌های ‌ترابری مسلح شده، بارقه امید و احساس غرور را به جوانان بازدید‌کننده منتقل می‌کرد و آنان را به سؤال وامی‌داشت.  آنچه که دیدم، یاد حماسه‌های هوانیروز و نیروی هوایی بود و دعای خیر مردم برایشان.
برای پیروزی در فردا و فردا‌های بزرگ.
در فضای داخلی موزه دفاع مقدس نیز، یک نمایشگاه موقت شامل تصاویر و مستندات دفاع مقدس در قالب تخته شاسی برای بازدید‌کنندگان برپا شده بود. روی تابلوهایی از جنس چوب، همانند همان‌هایی که در گوشه و کنار خاکریزها وجود داشت، جملات زیبایی نوشته شده بود: در دفاع مقدس ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم. در پرتو دفاع مقدس استمرار روح اسلام انقلابی تحقق یافت. شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود.  
حسن ختام؛ گلستان شهدای اصفهان
در ادامه سفر به گلستان شهدای اصفهان، دومین گار شهدای جهان اسلام که در کنار تخت فولاد قرار دارد رفتیم. از خیابان امام سجاد وارد گلستان شهدا شدیم، جلوی درب ورودی ایستادیم و به ساحت مقدس تمامی شهدای این دیار ادای احترام کردیم. وارد که شدیم از سمت راست بقعه سید ابوالحسن ‌اشرفی اصفهانی توجهمان را به خود جلب کرد. یکی از علمای بزرگ شیعه در اصفهان. از دیگر علمای مدفون در این آرامستان حجت‌الاسلام مهدی مظاهری، استاد جلال‌الدین همایی، نویسنده، ادیب، شاعر و ریاضی‌دان برجسته ایرانی و آیت‌الله شمس آبادی هستند.
 همچنین این گار متبرک به یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل به نام یوشع نبی است که در تکیه لسان‌الارض قرار دارد.
گلستان شهدای اصفهان حدود 35 قطعه دارد که هر قطعه به حادثه خاصی‌ اشاره دارد. تعدادی از قطعه‌های این گار به نام عملیاتی نام‌گذاری شده، وارد هر قطعه که می‌شوم خاطره جانبازی‌ها و رشادت شهدای آن عملیات در ذهنم مرور می‌شود. قطعه بدر، قطعه شهدای خیبر، کربلای 5، قطعه فتح‌المبین و.
این گلستان پر از لاله‌های خونین است، لاله‌هایی همچون حسین خرازی، احمد کاظمی، محمود شهبازی، حسن غازی و عبدالله میثمی‌. بوی عطر شهدا تمام گار را پر کرده و نوای ملکوتی شهدا از آغاز انقلاب اسلامی ‌تا کنون از آن به گوش می‌رسد، که به آنها ملحق شویم که شهادت بهترین راه است. چه شهادت در جهاد اصغر باشد و چه جهاداکبر. ندای بشارت این آسمانیان هر لحظه بگوش می‌رسد که بکوشید که پرواز را بیاموزید. همین نوای ملکوتی و عطر دل‌انگیز است که عاشقان را به این سرزمین بهشت گونه می‌کشاند، آنگاه که طنین زیارت عاشورا و دعای کمیل و زمزمه‌های یارب یارب را در اینجا به اجابت نزدیک‌تر می‌بینند. اینجا محل ملاقات دلسوختگان و جاماندگان راه حق است با معشوق.
کلام آخر
وداع همیشه سخت است. به‌خصوص زمانی که این خداحافظی از سرزمینی چون اصفهان باشد. وقتی که به این سفر می‌آمدم تمام فکرم مشغول به این بود که آیا می‌توانم رسالتی که بر دوشم گذاشته شده را به خوبی به پایان برسانم و حال با گام نهادن در گلستان شهدای اصفهان چنان حال خوشی بر جانم نشسته که انگار هشت سال دفاع مقدس را با چشم دل سِیر می‌کنم. در وجب به وجب این گار بوی عطر خون شهدا استشمام می‌شود و به یاد آن همه دلاوری و ایثار‌گری‌ها، این یادمان برافراشته شده تا این همه زائر عاشق بیایند، واقعیت جنگ را بشنوند و سفیری برای نظام جمهوری اسلامی ایران باشند.
امروز با دلتنگی تمام از این سرزمین جدا می‌شوم و مسئولیت خطیری را بر دوش خود احساس می‌کنم. به یاد وصیت‌نامه شهید ناصر حاج حسین کلهر افتادم که می‌گفت؛ نگذارید پرچم شهدا، بر زمین بیفتد! حال به عهده ماست که پرچم شهدا را به قله عزت و شرف برسانیم و آن را در جهان به اهتزاز درآوریم.
باید از پایگاه چهارم هوانیروز هم خداحافظی کنم. پایگاهی که با دیدن خلبانانش حس امنیت و آرامش بیش از گذشته بر جانم نشست و غروری وصف ناشدنی وجودم را دربرگرفت.
مردانی که با تمام وجود پای در میدانی پرمخاطره نهاده‌اند و در نگاهشان جز پاکی و خلوص و عشق خدمت به چشم نمی‌خورد. همان‌ها که مصداق اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» هستند. چقدر سخت است وداع از چنین عزیزانی. می‌روم اما آنها را به خداوندی می‌سپارم که یار و نگهدار مومنین و مجاهدان راه حق است.

Image result for لاله

۱۷۰- خاطره ای از شهادت آیت‌الله سیدمحمدرضا واحدی، علیمردان خان بختیاری و خداکرم خان بهمئی :.... ۱۳۹۸/۰۷/۲۷

۱۶۹- خاطره ای از شهید ابراهیم هادی : پیش‌بینی شهید ابراهیم هادی درباره راهپیمایی اربعین ۱۳۹۸/۰۷/۲۰

۱۶۸- خاطره ای از سردار شهید حبیب لک‌زایی : فرمانده‌ای که بر قلب محرومان سیستان حکومت می‌کرد ۱۳۹۸/۰۷/۲۰

شهید ,شهدای ,مدافع ,شهادت ,مقدس ,اصفهان ,را به ,مدافع حرم ,دفاع مقدس ,شهید مدافع ,که در ,پایگاه چهارم هوانیروز ,گلستان شهدای اصفهان ,سرتیپ خلبان مسعود ,شهید سرتیپ خلبان

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مطالب روز دنیای مقاله یاد، داشت مشاورین املاک علیزاده niaterrocu دیجیتالی Eduardo's style رقص توهم سعید مارکتینگ درج آگهی شما در مجموعه وب سایت های نیازمندی داخلی و بین المللی